English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8521 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Distinguished . Titled. U صاحب عنوان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
challenge round U مبارزه با صاحب عنوان
titleholder U صاحب سند مالکیت دارای عنوان
to have a title [ to be titled] U لقب دار [صاحب عنوان] بودن
Other Matches
jointer U صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
titles U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
eponym U عنوان دهنده عنوان مشخص
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
masters U صاحب
padrone U صاحب
ownerless U بی صاحب
owner U صاحب
owners U صاحب
mastered U صاحب
master U صاحب
lord U صاحب
lords U صاحب
restaurateur U صاحب رستوران
stray U جانور بی صاحب
strays U جانور بی صاحب
inviolable U صاحب حرمت
owner of a property U صاحب ملک
slaveholder U صاحب برده
clear-sighted U صاحب نظر
stock holder U صاحب سهم
titlist U صاحب سندمالکیت
laird U صاحب زمین
landowners U صاحب ملک
landladies U زن صاحب ملک
printers U صاحب چاپخانه
printer U صاحب چاپخانه
shop keeper U صاحب دکان
industrialists U صاحب صنعت
industrialist U صاحب صنعت
restaurateurs U صاحب رستوران
shareholder U صاحب سهم
restauranteur U صاحب رستوران
seignior U صاحب تیول
licensees U صاحب جواز
licensee U صاحب جواز
shareholders U صاحب سهم
stockholder U صاحب سهم
stockholders U صاحب سهم
sovereigns U صاحب سیادت
permit holder U صاحب جواز
straying U جانور بی صاحب
sovereign U صاحب سیادت
sharecropper U صاحب نسق
shipowner U صاحب کشتی
landowner U صاحب ملک
landlady U زن صاحب ملک
assayer U صاحب عیار
feudary U صاحب تیول
feudatory U صاحب تیول
free ball U توپ بی صاحب
grantee U صاحب امتیاز
officers U صاحب منصب
officer U صاحب منصب
housemothers U زن صاحب خانه
housemother U زن صاحب خانه
concessioner U صاحب امتیاز
concessionary U صاحب امتیاز
manufacturers U صاحب کارخانه
manufacturer U صاحب کارخانه
planters U صاحب مزرعه
planter U صاحب مزرعه
waif U مال بی صاحب
building owner U صاحب کار
official U صاحب منصب
concessionaire U صاحب امتیاز
signatory U صاحب امضا
signatories U صاحب امضا
innkeepers U صاحب مسافرخانه
innkeeper U صاحب مسافرخانه
land lady U زن صاحب ملک
no man's land U سرزمین بی صاحب
notary public U صاحب محضر
resolute U صاحب عزم
nursery man U صاحب قلمستان
of consequence U صاحب شان
officiary U صاحب منصب
beneficent U صاحب کرم
masters U ارباب صاحب
mastered U ارباب صاحب
master U ارباب صاحب
monopolist U صاحب انحصار
master of the time U صاحب الزمان
in power U صاحب مقام
in the saddle U صاحب اختیار
landholder U صاحب ملک
lessor U صاحب ملک
licence owner U صاحب امتیاز
liege U صاحب تیول
lairds U صاحب زمین
man of place U صاحب منصب
man of place U صاحب مقام
manufaturer U صاحب کارخانه
benefactors U صاحب خیر
office-holder U صاحب مقام
office-holders U صاحب مقام
employer U صاحب کار
employers U صاحب کار
benefactor U صاحب خیر
titled U صاحب لقب
homeowners U صاحب خانه
homeowner U صاحب خانه
unowned U بی صاحب بیمالک
owner's risk U ریسک صاحب کالا
housemothers U زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
publican U بیگانه صاحب میخانه
publicans U بیگانه صاحب میخانه
croupiers U کمک صاحب بانک
i own that house U من صاحب ان خانه هستم
holding company U شرکت صاحب سهم
proprietor U صاحب حق طبق کتاب
mansion house U خانه صاحب تیول
proprietors U صاحب حق طبق کتاب
innholder U صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
croupier U کمک صاحب بانک
newspaperman U صاحب وگرداننده روزنامه
newspapermen U صاحب وگرداننده روزنامه
endowed U صاحب مال و مکنت
yachtsman U صاحب کشتی تفریحی
infeoff U صاحب ملک کردن
housemother U زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
lord paramount U صاحب تیول عمده
to have something U صاحب چیزی بودن
title-holders U صاحب سند مالکیت
own U صاحب چیزی بودن
office-holder U صاحب منصب دولت
office-holders U صاحب منصب دولت
owned U صاحب چیزی بودن
boniface U صاحب مهمانخانه ورستوران
title-holder U صاحب سند مالکیت
owning U صاحب چیزی بودن
licensee U صاحب جواز یا امتیاز
yachtsmen U صاحب کشتی تفریحی
peer U صاحب لقب اشرافی
to come into a property U مالی را صاحب شدن
staff U افسران صاحب منصبان
staffed U افسران صاحب منصبان
staffs U افسران صاحب منصبان
peering U صاحب لقب اشرافی
peered U صاحب لقب اشرافی
wharfinger U صاحب لنگرگاه یابارانداز
at owner's risks U به هزینه صاحب مال
owns U صاحب چیزی بودن
licensees U صاحب جواز یا امتیاز
estray U جانوراواره وبی صاحب
cotton spinner U صاحب کارخانه نخ ریسی
placeman U صاحب منصب اداری
in the saddle U یراق صاحب مقام
pooh bah U صاحب چندین مقام
martyologist U صاحب تذکره شهدا
polygraphs U صاحب تالیفات بسیار
polygraph U صاحب تالیفات بسیار
chartered companies U شرکتهای صاحب الامتیاز
to have something at one's disposal U صاحب چیزی بودن
signatory U صاحب امضاء امضایی
res nullius U مال بلا صاحب
signatories U صاحب امضاء امضایی
prosecuting attorney U صاحب منصب پارکه
manor house U خانه ارباب یا صاحب تیول
atentee U صاحب اختراع ثبت شده
batons U عصا یا چوپ صاحب منصبان
manor houses U خانه ارباب یا صاحب تیول
old guard U صنوف صاحب اعتبار قدیم
patentee U صاحب اختراع ثبت شدن
baton U عصا یا چوپ صاحب منصبان
confidnetial relationship with client U حفظ اسرار صاحب کار
proprietorship U صاحب ملک یامغازه بودن
licensees U صاحب جواز دارنده پروانه
licensee U صاحب جواز دارنده پروانه
barton U حیاط رعیتی صاحب ملک
barkeeper U باده فروش صاحب میکده
barkeep U باده فروش صاحب میکده
waif U بچه بی صاحب ادم دربدر
evangelists U صاحب انجیل مژده رسان
evangelist U صاحب انجیل مژده رسان
portreeve U صاحب منصبی که پایین ترازشهرداراست
equites U سواره نظام صاحب امتیاز
nursery man U درخت کار صاحب تلمبار
play the ball U با دریبل صاحب توپ شدن
patentee U صاحب اختراع ثبت شده
stockholders U صاحب موجودی ذخیره نگهدار
he is the owner of this house U او صاحب این خانه است
stockholder U صاحب موجودی ذخیره نگهدار
gastrologist U صاحب سر رشته درپختن وخوردن
abandonee U صاحب اشیاء ترک شده
militarists U صاحب روح سربازی یانظامی گری
militarist U صاحب روح سربازی یانظامی گری
occupancy U تملک اموال بلا صاحب متصرف
power struggle U مبارزه برای صاحب مقام شدن
seigniorage U حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
gourmand U صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست
seignorage U حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
gourmands U صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست
quitrent U اجازه مقطوع تیولدارجز به صاحب تیول
He is an authority on medical science . U درعلم پزشکی صاحب نظر است
Recent search history Forum search
1olivine
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
1The motherboard is also often referred to as the main board.
1ماست چی معنی دارد
2single gas
2single gas
1to as
1زنه شوهر دار
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1eventually own his own sports club
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com